نکاتی که من از جمله اعتماد به نفس ندارم فهمیده ام!

ساخت وبلاگ

دوستی را می شناختم که در دوران اول راهنمایی تا سوم راهنمایی همراه من بود و همیشه میگفت اعتماد به نفس ندارم و بیشتر اوقات وسط حرف زدن ناگهان حرف هایش را قورت میداد و ساکت می شد. چند بار با او صحبت کردم که تا آخر حرفش را بزند اما هیچگاه قبول نمیکرد به همین دلیل به دنبال راه حل برای او گشتم و متوجه نکاتی شدم که قصد دارم در ادامه برای شما بازگو کنم.

مورد اول: ریشه های گذشته اش

دوست من به دلیل اینکه در گذشته هنگام صحبت کردن جند بار سوتی داده بود مورد تمسخر دیگران واقع شده بود به همین دلیل از دوران کودکی یعنی از سن ۷ سالگی به این نتیجه رسیده بود که نمیتواند جلوی جمع به سادگی صحبت کند به همین خاطر همیشه میگفت من اعتماد به نفس صحبت کردن ندارم اما این فقط بخشی از ماجرا بود و موارد دیگری هم بود.

مورد دوم: تعریف اشتباه از ترس

دوست من از اینکه تا آخر صحبت کند و اعلام نظر کند ترس عجیبی داشت و همیشه معتقد بود که ترس او مانع پیشرفت او در اعتماد به نفس است اما زمانی که به او گفتم ترس درواقع انرژی و هیجانی است که هنوز در ذهن مهار نشده به همین دلیل احساس بدی دارد، کمی متقاعد شد و در طول رو جمله من اعتماد به نفس ندارم را کمتر تکرار می کرد چون می دانست ترس عامل نداشتن اعتماد بنفس نیست بلکه توجه به آن ترس (هیجان کنترل نشده) است که باعث شده تا اعتماد به نفس را از دست بدهد.

مورد سوم: خارج نشدن از منطقه امن ذهنی

من اعتماد به نفس ندارم” جمله ای بود که برای او یک حاشیه امن در ذهنش قرار داده بود زیرا هرگاه قصد داشت تا آخر صحبت کند و میترسید، با جمله ی من اعتماد به نفس ندارم خودش را قانع میکرد و درواقع هرگز از محدوده امن ذهنی خارج نمیشد. این محدوده امن ذهنی طوری برنامه ریزی شده بود که گوینده اتفاقات بد گذشته اش بود و همانند حصاری مستحکم جلوی دید و عبور دوست من به سمت واقعیت را گرفته بود.

تالار محتوا | محتوا با ذکر منبع از منابع معتبر...
ما را در سایت تالار محتوا | محتوا با ذکر منبع از منابع معتبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ابی contentforum بازدید : 165 تاريخ : شنبه 14 مهر 1397 ساعت: 21:48